سایتی برای بانوان

مسایل زنانه و خلق و خوی خانمها

سایتی برای بانوان

مسایل زنانه و خلق و خوی خانمها

افسردگی زنان

افسردگی زنان



زنان به علت تغییرات هورمونی گسترده بیش تر در معرض ابتلا به افسردگی هستند. همچنین طبق نظر سازمان جهانی سلامتی، افسردگی زنان علت اصلی بیماری و مرگ آنان می باشد که دلیل عمده ی آن تفاوت های بیولوژیکی زن و مرد است؛ البته نمی توان استثنائات را نادیده گرفت. متخصصان در اکثر موارد که افسردگی منوط به تغییرات هورمونی می باشد آن را خطر جدی تلقی نمی کنند. مانند افسردگی زنان هنگام بارداری و زایمان که پس از مدت کوتاهی با عادی شدن ترشح هورمون ها به حالت قبل بازمی گردد.


به طور کلی سه هورمون «سرتونین»، «دوپامین» و «نورآدرنالین»  تاثیرات عمده ای بر خلق و خو، تصمیم گیری و بروز رفتارهای ناگهانی دارند. علاوه بر این به اثبات رسیده است که واکنش زنان در مقابل تغییرات آب و هوایی از حساسیت بیشتری نسبت به مردان برخوردار است. اما با این وجود ژنتیک تنها زمینه ساز بروز این بیماری می باشد.


برای افزایش یا کاهش صدا از کلیدهای بالا و پایین استفاده کنید.

دلیل بروز افسردگی در زنان

بنیادی ترین عنصر افسردگی، استرس نام دارد. از سوی دیگر زنان به صورت سنتی نقش های پرتنش را برعهده گرفته اند. همچنین این نقش ها به طور بالقوه احساس بی ارزشی را در فرد تقویت می کند. در شبانه روز زن به عنوان مادر و همسر تلاش های گسترده ای را بدون هیچ چشم داشتی انجام می دهد، اما به دلیل آن که نتوانسته رابطه ی مناسبی با فرزندانش برقرار کند ممکن است حتی با هیچ تقدیری مواجه نشود. زن در یک خانواده به عنوان سپر بلا قرار گرفته، نقشی که به هیچ عنوان پسندیده نیست و هرکس باید برای آرامش و آسایش در خانواده تلاش کند و در هنگام مناسب نقش های مناسب خود را ایفا کنند.


اگر والدین نتوانند در دوران خردسالی به نحوی که نیاز است به فرزندشان محبت کنند و او را بزرگ کنند قطعا در سنین بالاتر دچار مشکلاتی خواهند شد که غالبا مادر خانواده را تحت تاثیر قرار خواهد داد. ممکن که زن خانواده به استراحت یا گذران وقت مطابق میل خودش نیاز داشته باشد اما فرد خود را گرفتار زنجیرهای زندگی می بیند و  تصور می کند چاره ای جز ادامه دادن و سکوت ندارد! این باور غلط آغاز افسردگی در زنان خواهد بود که در ادامه تحت تاثیر المان ها و محرک های دیگر می تواند او را در وضعیت نامناسبی قرار دهد.


بیشتر بدانیم : آرامش زنان از طریق گفتگو


تاثیر زندگی خانوادگی در افسردگی زنان

در تاثیر زندگی خانوادگی می توان گفت که تا حدودی توانسته است مردان را مصون نگه دارد اما برای زنان تاثیر مخالفی دارد. دلیل آن این است که به صورت طبیعی زنان به فشار و استرس های بیشتری دچار می شوند که گاها از سوی همسرشان می باشد و این ها به نارضایتی از زندگی خانوادگی ختم می شود. زنان شاغل به دلیل داشتن احساس استقلال و برتری نسبت به دیگر زنان می توانند در زندگی خود به تعادل برسند.


به دلیل وجود ارزش ها و توقعات بیجا در جامعه زنان بیشتر در معرض ابتلا قرار می گیرند. به عنوان مثال زنانی که یاد نگرفته اند در مقابل زور ایستادگی کنند و واکنشی جز عجز و ناتوانی از خود بروز نمی دهند، ترس از پیر شدن، از دست دادن طراوت جوانی و یا برخوردار نبودن از فرم ایده آل پسندیده ی جامعه در مقابل این بیماری بسیار شکننده هستند.


افسردگی زنان


انتظارات جامعه از یک زن

در جامعه ی امروز از زنان انتظار داریم که صبور، صرفه جو، خانه دار، ملایم و مهربان باشند. انتظاراتی که عملا پذیرفته نیست و باید تغییر کند. این باور به قدری ریشه یافته است که زنان خشونت از سمت خودشان را ناپسند می دانند. باید بدانیم که بروز خشونت و اعلام نارضایتی نسبت به مسائل و رفتارها نشانه ی بلوغ فرد است و از نظر روانی نباید این گونه احساسات را سرکوب کرد یا نادیده گرفت. زنجیره ی این تعلیم و تربیت غلط منجر به نقش بستن شخصیتی شکننده و متنفر از خویش می شود که همواره می خواهد جای دیگری باشد. موفقیت و موقعیت خویش را هیچ می داند و همواره به دنبال آرام کردن حرص خویش ممکن است به خودش آسیب بزند و به افسردگی دچار شود.


رفتارشناسی زنان در مقابل مشکلات یکسان، نشان می دهد که آن ها ملایم تر رفتار کرده و در صدد تجزیه و تحلیل آن هستند در صورتی که مردان غالبا خود را سرگرم مسئله ای دیگر می کنند یا صرفا بر آن سرپوش می گذارند. تمام موارد ذکر شده می تواند بالاتر بودن آمار زنان افسرده را توجیه کند. از سوی دیگر جامعه و متخصصین به دلیل وجود آمادگی بیولوژیکی زنان به دنبال ریشه ی اصلی ناراحتی و عامل استرس نمی گردند و صرفا به تجویز دارو بسنده می کنند تا فقط صورت مسئله را پاک کنند. در این حالت ممکن است پس از گذر زمان دوباره فرد بیمار شده و مجدد در این چرخه گرفتار شود.


افسردگی زنان چه خطراتی دارد؟!

افسردگی در زنان همچنین به علت تاثیرگذاشتن خلق و خوی آن ها بر افراد همراه نیز از اهمیت بالاتری برخوردار است که ممکن است فرد را مجبور به ظاهر سازی و پنهان کردن مشکلاتش کند. احتمال آن که یک مادر افسرده کودک افسرده ای را تربیت کند بسیار بالاست.


در مراحل مختلف زندگی، یک زن ممکن است مرتکب خطاها و تصمیمات اشتباهی بشود که می تواند او را در مرز نابودی و بیماری قرار دهد. در اطراف ما بسیارند زنانی که خود را زندانی یک رابطه کرده، خود را فریب داده و در کمال ناراضی بودن از رابطه، بی قید و شرط به آن ادامه می دهند. رفتاری که حتی باعث سواستفاده و بازیچه گرفتن احساسات و ارزش های او می شود. در پیش گرفتن چنین رویه ای مسلما به زندگی شخصی زن آسیب زده و در مقابل، مشکلات رابطه نیز برطرف نخواهد شد.


احتمال افسردگی در زنان بیشتر از مردان است!

طبق آمار احتمال افسردگی زنان دو برابر مردان است. دسته ی دیگری از زنان نیز وجود دارند که خود را وقف خدمت به دیگران کرده و فراموش کرده اند که جدای از مادر یا مسئول بودن خود نیز شایسته ی احترام هستند. باید به این گونه افراد گوشزد کرد که بدون توجه به نقشی که دارند به عنوان یک انسان حق دارند زندگی آرامی را تجربه کنند.



ذهن زنان را بشناسید


ذهن زنان را بشناسید

زنان و مردان با هم تفاوت های اساسی دارند. این جمله دیگر آنقدر تکراری شده که برای درک آن نیاز به توضیح بیشتری نیست. زن و مرد از دو جنس مختلف با روحیات متفاوت هستند و برای آن که بتوانید با موجودی که تا این حد با شما متفاوت است زندگی خوبی داشته باشید باید او را بشناسید.


ذهن زنان,روانشناسی زناشویی

 

این ویژگی های زنانه را بشناسید تا بیشتر پی به خصوصیات زنان ببرید
1.پیوندجویی

روان‌شناس‌ها می‌گویند اگر فقط یک فرق بین زن‌ها و مردها باشد این است که برای زن‌ها ارتباط برقرار کردن با دیگران مهم‌ترین چیز است و برای مردها استقلال و اقتدار. این‌که زن‌ها خیلی بیشتر به ارتباط با دیگران اهمیت می‌دهند، از همان کودکی شروع می‌شود. حتماً همه‌ی شما دیده‌اید دخترها عروسک را به‌عنوان اسباب‌بازی اصلی انتخاب و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. ‌روان‌شناس‌ها به این ویژگی زنانه «پیوندجویی» می‌گویند.

پیوند با خانواده‌ی پدری

زن‌ها از مردها پیوندجوتر هستند و برای رابطه با دیگران اهمیت بیشتری از مردان قائل‌اند. یکی از مهم‌ترین کسانی که زن‌ها برای رابطه با آنها انرژی می‌گذارند، خانواده‌ی پدری‌شان است. از خواهر، مادر، برادر و پدر گرفته تا بچه‌های خواهر‌ و برادرها و دایی و عمو و عمه و خاله همه و همه می‌توانند در دایره‌ی دغدغه‌های یک زن قرار بگیرند و از همه‌ی آنها خبر بگیرند. معمولاً مردها این رفتار همسران‌شان را در تقابل با قدرت خودشان می‌دانند و برای همین از زن‌ها می‌خواهند بین خانواده و شوهرشان به یکی اولویت بدهد. معلوم است می‌خواهند آن یکی هم خودشان باشد. در صورتی که رابطه با خانواده‌ی پدری، فقط به خاطر ویژگی پیوندجویی خانم‌هاست. همان ویژگی که آنها را به شوهران‌شان هم وصل کرده است!

رازداری نکردن

یکی از مسائلی که بین مردها و زن‌ها همیشه اختلاف است مرز بین چیزی است که باید بیرون از خانه گفته شود و چیزهایی که نباید گفته شود. زن‌ها به خاطر ویژگی پیوندجویی معمولاً هم‌ مرزها را بازتر می‌گیرند و هم تعداد آدم‌هایی که می‌توان چیزهایی را که در ذهن مردها خصوصی است به آنها گفت. یک زن ممکن است در اتوبوس بین شهری سر درددل را به یک کنار دستی غریبه باز کند و خصوصی‌ترین چیزهای زندگی‌اش را به او بگوید. اتفاقی که در مورد مردان تقریباً غیرممکن است.

 

2. عاطفی بودن

زن‌ها عاطفی‌تر از مردها هستند. این یک باور عمومی است که اتفاقاً پایه‌های علمی هم دارد. البته روان‌شناس‌ها کمی جزئی‌تر در این مورد اظهار نظر می‌کنند. آنها می‌گویند مردها می‌توانند جنبه‌های عقلانی و احساسی یک ماجرا را از هم جدا کنند، اما زن‌ها حتی در یک بحث منطقی زود احساساتی می‌شوند. عصب‌شناس‌ها می‌گویند دلیل این قضیه می‌تواند این باشد که مرکز عاطفه در مرد‌ها فقط در نیکره‌ی راست مغز آنهاست در صورتی که مراکز عاطفه در زن‌ها هم در سمت چپ و هم در سمت راست مغز پراکنده است. حتماً می‌دانید سمت چپ مغز مسئول تکلم و تفکر منطقی است. برای همین احتمالاً خیلی از مردها تعجب می‌کنند چرا وقتی یک بحث منطقی را با زنان‌شان پیش می‌برند، آنها ناگهان احساساتی می‌شوند. البته در مقابل خانم‌ها هم از این‌که مرد‌ها حتی در یک بحث احساسی می‌توانند خونسردی خودشان را حفظ کنند و با منطق خودشان پیش بروند تعجب می‌کنند.

اگر بخواهیم کلی‌تر نگاه کنیم، مخصوصاً مردهایی که زنان موفقی دارند، ممکن است به این اشتباه بیفتند که چون همسرشان در جمع آدم‌هایی است که خیلی خوب از پس خودشان و کارهای‌شان برمی‌آیند دیگر نیازی به حمایت عاطفی ندارد. اما روان‌شناسی زنان دقیقاً بر عکس این را می‌گوید. حتی زنانی که اسطوره‌ی اعتماد به نفس هستند در مقابل شما دوست دارند زنانه رفتار کنند و از حمایت عاطفی‌تان برخوردار شوند. دعوای همیشگی زنان و مردان در به جمله آوردن جمله «دوستت دارم» توسط مردها ریشه در همین تفاوت جنسیتی دارد.

زن‌ها به خاطر عاطفی بودن‌شان بیشتر از مبالغه در جمله‌های‌شان استفاده می‌کنند. وقتی آنها می‌گویند هیچ وقت، همیشه، بهترین، بدترین، همه یا هیچ واقعاً منظورشان دقیقا آن جمله‌ها نیست. اما شما به‌عنوان یک مرد احتمالاً منطقی فکر می‌کنید و می‌بینید واقعاً آن‌طور که همسرتان گفته نیست و وارد یک جدل بی‌حاصل منطقی با او می‌شوید

شناخت ذهن زنان

3. خوش‌صحبتی

مردان معمولاً از این شکایت دارند که همسران‌شان خیلی حرف می‌زنند. برای همین در مورد زیاد حرف زدن زنان هم تا دل‌تان بخواهد لطیفه و پیامک درست شده است. روان‌شناسان هم موافق‌اند زن‌ها و مردها هم در میزان صحبت کردن و هم در شیوه‌ی صحبت کردن با هم فرق دارند.

عصب‌شناس‌ها می‌گویند مردان برای حرف زدن فقط از نیمکره‌ی چپشان استفاده می‌کنند اما زن‌ها از هر دو نیمکره. روان‌شناسان رشد می‌گویند تجهیزات سخن گفتن (مثلاً تارهای صوتی) در زن‌ها زودتر از مردان رشد می‌کند.

روان‌شناس‌های تکاملی هم می‌گویند، در طول قرن‌ها مردها یاد گرفته‌اند ساکت‌تر باشند و زن‌ها یاد گرفته‌اند که بیشتر حرف بزنند. آنها می‌گویند هزاران سال پیش زنان به صورت گروهی با زنان دیگر حرکت می‌کردند و در حالی‌که بچه‌های‌شان را در بغل داشتند پا را از محدوده‌ی غار فراتر نمی‌گذاشتند. اگر آنها با همدیگر رابطه برقرار می‌کردند احتمال بقای‌شان بیشتر بود. اما مردها باید خاموش در بالای تپه به انتظار شکار می‌نشستند. اگر آنها حرف می‌زدند شکار فرار می‌کرد و بقای‌شان به خطر می‌افتاد.

گذشته از میزان حرف زدن مشکلاتی که تفاوت در ‌نحوه‌ی حرف زدن خانم‌ها و آقایان ایجاد می‌کند خودش را به شکل‌های متفاوتی در محیط خانواده نشان می‌دهد که در ادامه‌ی فصل با ذکر مثال آن‌ها را توضیح می‌دهیم.

گزارش توصیفی خانم‌ها

روان‌شناس‌ها می‌گویند اگر دو دسته‌بندی کلی در مورد گزارش روزمره باشد یکی گزارش توصیفی و یکی گزارش علمی است. زن‌ها معمولاً از حرف زدن‌شان گزارش توصیفی و با جزئیات، اما مردها از گزارش علمی و منطقی استفاده می‌کنند. این تفاوت از همان بچگی هم در مورد دختر‌ها و پسر‌ها وجود دارد. حتماً یادتان هست خواهرتان چه‌طور با آب‌وتاب در مورد اتفاق‌های مدرسه برای مادرتان حرف می‌زد اما شما به عنوان یک پسر حس می‌کردید اتفاق خاصی در مدرسه نیفتاده است که قابل تعریف کردن باشد. در واقع نه گزارش توصیفی زن‌ها نشانه‌ی پرحرفی آنهاست و نه تیتروار ردیف کردن وقایع روزانه‌ی مردها، نشانه‌ی‌ بی‌توجهی‌شان. بهترین راهکار برای مردها این است که بگذارند زن‌ها طبق طبیعت‌شان رفتار کنند و حرف خودشان را بزنند و آنها گوش بدهند. همین! مخصوصاً زن‌های خانه‌دار، که بیشتر تنها هستند، بیشتر به گوش دادن مردها نیاز دارند. گاهی همین گوش ندادن آن‌قدر برای خانم‌ها مسئله می‌شود که آنها را به وادی طلاق می‌کشاند.

ضمن این‌که زن‌ها حرف می‌زنند تا صرفاً حرف زده باشند، مردها همیشه دنبال راه‌حل می‌گردند و برای همین حرف زن‌ها را قطع می‌کنند تا راه حل دهند و مکالمه را تمام کنند و این همیشه زن‌ها را عصبانی می‌کند.

غیر مستقیم حرف‌زدن خانم‌ها

سبک بیان زن‌ها و مردها با هم فرق می‌کنند. مردها حرف‌شان را شفاف و مستقیم می‌زنند، اما زن‌ها غیرمستقیم می‌خواهند منظورشان را برسانند. یونگ، روان‌شناس مشهور در یکی از کتاب‌هایش زن‌ها را به عنکبوت تشبیه می‌کند. می‌گوید آنها برای رسیدن به مقصودشان آن‌قدر نقطه‌های مختلف را با تارهای‌شان به هم وصل می‌کنند که گاهی خودشان در تار خودشان گیر می‌افتند. البته‌ شیوه‌ی حرف زدن زن‌ها خیلی هوشمندانه است. وقتی همسر شما غیرمستقیم حرف بزند، حتی اگر شما با او مخالفت کنید، رابطه موقتاً به هم نمی‌خورد. همه‌ی اینها به همان پیوندجویی و عاطفی بودن زن‌ها مربوط است که در فصل‌های قبل هم به آنها اشاره شد. در واقع مردها نباید فکر کنند که حرف‌های زن‌ها کلمه به کلمه همان است که می‌گویند. آنها باید با توجه به فضای عاطفی و اتفاق‌های قبلی حرف زن‌ها را رمزگشایی کنند. ممکن است معنای حرف همسر شما دقیقاً عکس آن چیزی باشد که می‌گوید یا می‌خواهد. معمولاً باید پشت حرف‌های او دنبال «جلب حمایت عاطفی» و «شرح وظایف خودتان به عنوان یک شوهر» باشید!

مبالغه‌ی زنان

زن‌ها به خاطر عاطفی بودن‌شان بیشتر از مبالغه در جمله‌های‌شان استفاده می‌کنند. وقتی آنها می‌گویند هیچ وقت، همیشه، بهترین، بدترین، همه یا هیچ واقعاً منظورشان دقیقا آن جمله‌ها نیست. اما شما به‌عنوان یک مرد احتمالاً منطقی فکر می‌کنید و می‌بینید واقعاً آن‌طور که همسرتان گفته نیست و وارد یک جدل بی‌حاصل منطقی با او می‌شوید. این جدل به جای این‌که چیزی را حل کند زن‌ها را غمگین‌تر یا عصبانی‌تر می‌کند. بهتر است به حرفش گوش دهید و بگذارید حرفش را بزند تا آرام شود.

 

4.شم زنانه

زن‌ها و مردها زبان بدن متفاوتی دارند. زن‌ها لبخند بیشتری می‌زنند. فضای شخصی کمتری لازم دارند و معمولاً نزدیک‌تر به هم می‌ایستند. زن‌ها حالت بدنی متفاوتی می‌گیرند و معمولاً دست‌های‌شان را به حالت مۆدبی به هم قفل می‌کنند یا حالت دست به سینه می‌گیرند و پاهای‌شان را هم به هم نزدیک‌تر می‌کنند و موقع نشستن آنها را به یک طرف می‌گیرند.

اما از همه‌ی اینها مهم‌تر این است که زن‌ها توانایی کشف نشانه‌های زبان بدن دیگران را دارند. چیزی که روان‌شناس‌ها به آن می‌گویند «رمزگشایی». زن‌ها بیشتر از شما می‌توانند از حالت صورت و بدن‌تان بفهمند چه منظور یا احساسی دارید. بنابراین سعی نکنید به آنها دروغ بگویید! ضمن این‌که چون توانایی شما در این مورد کمتر است سعی کنید ذره ذره زبان بدن همسرتان را یاد بگیرید تا بتوانید ذهن او را بخوانید. حالا که توانایی طبیعی‌تان در این مورد کمتر است، لااقل خودتان، خودتان را تربیت کنید!

 

5.حسادت زنانه

زنان دوست دارند آخرین کسی باشند که به قلب شوهرشان وارد می‌شوند. بعد از آن هم به وسیله‌های مختلفی می‌خواهند در را پشت سرشان ببندند و نگذارند کسی وارد شود. برای زن‌ها حتی از اولین لحظه‌ی آشنایی مهم این است آیا این مرد تا آخر عمر به من وفادار خواهد ماند یا نه.

عصب‌شناس‌ها می‌گویند «احساس خاص بودن» و این‌که «من تنها زنی هستم که در زندگی شوهرم وجود دارد» تأثیر فوق‌‌العاده‌ای روی شیمی و مغز زنان می‌گذارد.

روان‌‌شناس‌های تکاملی می‌گویند نیاز به تعهد مردها در طول سالیان دراز ایجاد شده است. زن‌ها برای منتقل‌کردن ژن‌ها به بچه‌های‌شان باید مردی را انتخاب می‌کردند که در دوره‌ی بارداری و شیر دادن به بچه از او مراقبت کند. مردان متعهد با احتمال بیشتری این کار را انجام می‌دهند.

انحصارطلبی زن‌ها آن‌قدر قوی است که حتی می‌تواند باعث یک اضطراب دائمی و ترس از خیانت شوهرشان شود. زن‌ها از ابزارهای زیادی برای بسته ماندن در پشت سرشان استفاده می‌کنند. بعضی از آنها شوهرشان را امتحان می‌کنند، بعضی از آنها مرتب در مورد زن‌های دیگر از شوهرشان می‌پرسند، بعضی از آن‌ها شوهرشان را بازخواست می‌کنند، بعضی مرتب وسایل شخصی مثل موبایل همسرشان را چک می‌کنند، بعضی از آنها محدودش می‌کنند و بعضی حتی شوهرشان را مجبور می‌کنند محیطی را که «شهری است پر کرشمه و خوبان ز شش جهت» را عوض کنند.

اگر خیانت جنسی زن برای مردان یک فاجعه باشد، خیانت عاطفی مردها برای زن‌ها فاجعه است، بنابراین حسادت زن‌ها هم بیشتر از نوع عاطفی است تا جنسی. بهترین راه برای شما به عنوان یک مرد یک جمله است: «همسرتان را حساس نکنید.»

تنوع سلول‌های مخروطی در چشم زن‌ها باعث می‌شود آنها رنگ‌های بیشتر و دقیق‌تری را درک کنند. یک زن بیشتر احتمال دارد رنگ فیروزه‌ای و لاجوردی را از هم تشخیص دهد، مردها به هر دو می‌گویند آبی

 

6.تنوع‌طلبی زنانه

زن‌ها در بسیاری از موارد از مردها تنوع‌طلب‌ترند. از مبلمان منزل گرفته تا لباس و آرایش. عصب‌شناس‌ها می‌گویند این به جنسیت آنها برمی‌گردد. در مغز مردها برای هر چیزی تقریباً یک مرکز در یک نیمکره وجود دارد، اما مغز زن‌ها حالت عمومی‌تری دارد و برای هر کار چندین مرکز پراکنده در دو نیمکره وجود دارد. غیر از این جسم پینه‌ای که دو نیمکره را به‌هم متصل می‌کند در زن‌ها ضخیم‌تر‌ است. همین می‌تواند باعث تنوع‌طلبی آنها شود.

علاوه بر این، تنوع سلول‌های مخروطی در چشم زن‌ها باعث می‌شود آنها رنگ‌های بیشتر و دقیق‌تری را درک کنند. یک زن بیشتر احتمال دارد رنگ فیروزه‌ای و لاجوردی را از هم تشخیص دهد، مردها به هر دو می‌گویند آبی.

روان‌شناسان می‌گویند احساسات گسترده‌ی زنان و تفاوت‌های مغزی‌شان باعث می‌شود حسابی تنوع‌طلب باشند. تنوع‌طلبی خانم‌ها معمولاً خودش را در پوشش، آرایش، گرایش به مد، پاساژگردی و تغییر مبلمان نشان می‌دهد. چیزی که شما به‌عنوان یک مرد ممکن است حوصله‌اش را نداشته باشید. ممکن است شما این رفتارها را پای ولخرجی، بی‌ملاحظگی یا بیکاری همسرتان بگذارید اما در واقع آنها دارند طبق طبیعت تنوع‌طلب خودشان رفتار می‌کنند. اگر می‌خواهید آنها را درک کنید به عشق ماشین‌های همجنس خودتان نگاه کنید که دل‌شان می‌خواهد هر ماه ماشین یا وسایلش را عوض کنند.