سایتی برای بانوان

مسایل زنانه و خلق و خوی خانمها

سایتی برای بانوان

مسایل زنانه و خلق و خوی خانمها

قدرت اندیشه زن از منظر اسلام

مقدمه


خداوند متعال انسان را با هدف رسیدن به کمال و حقیقت بندگی آفرید و او را اشرف مخلوقات قرار داد و خود اعلام داشت که انسان اعم از زن و مرد را در احسن تقویم خلق کرده و در مسیر تکاملش، استعداد ها و امکانات یکسان به ودیعه گذاشته تا به معرفت و قربش دست یابد.


از همین رو دین مبین اسلام برای زنان جایگاه و مقام عظیمی قائل شد و او را ارج و قرب نهاد و همپای مردان، شایسته رشد و تکامل دانست. اما تاریخ بشریت همواره شاهد صدها رأی متفاوت و متناقض در باب شخصیت انسانی زن، ارزش ها و قابلیت هایش و جایگاه اجتماعی و حقوقی وی بوده است.


از جمله آرائی که همواره از مسائل جنجال برانگیز تاریخ بوده، شبهه نقصان عقل زنان است که حتی این دیدگاه به پیشوایان دین نیز نسبت داده شده است. لذا ضروری است که بررسی شود آیا حقیقتاً از دیدگاه اسلام عقل زنان و مردان یکسان نیست و اگر اینگونه نیست چگونه می توان به این شبهه یا نظریه پاسخ گفت و یا آن را تبیین کرد.


مفهوم عقل

واژه عقل در لغت به معنای درک حقیقت اشیاء است[1] و به عبارت دیگر ممیزی که انسان را از سایر حیوانات تمییز می دهد عقل است.[2] عقل به معنای دریافتن و دانستن است که نقیض جهل نیز شمرده شده و به معنای خرد و دانش، فهمیدن و تدبیر کردن است [3]. به طور کلی می­توان گفت در لغت عقل به معنای قوه درک خیر وشر وتمییز بین این دو، جلب کننده خیرات ومنافع، بازدارنده از مضار ونیروی تشخیص دهنده سود وزیان، خوب و بد به کار رفته است.


امّا در فرهنگ قرآنی و نیز روایات معصومین علیه السلام «عقل» را به چیزی تفسیر کردند که انسان به وسیله او حق را بفهمد و عمل کند. پس عقل در واقع ابزاری است که انسان به کمک آن حق را درک می کند یعنی همان قوه درک پس کسی که درک نمی کند عاقل نیست وهمچنین کسی که درک می کند و عالم است، ولی به علمش عمل نمی کند هم عاقل نیست


خداوند متعال می فرماید:


«أتامرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم و أنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون[4] ؛ آیا در حالى که کتاب را مى‏خوانید، مردم را به نیکى فرمان مى‏دهید و خود را فراموش مى‏کنید؟ آیا به عقل درنمى‏یابید؟»


قران کریم می فرماید کسی که به فکر اصلاح دیگران است و خود را فراموش می کند عاقل نیست پس عقل در نظر قرآن  مجموعه علم و عمل است و اگر کسی فاقد هر دو یا یکی از این دو باشد در فرهنگ قرآن عاقل نیست بلکه سفیه است.


آنچه از روایات نیز استفاده می شود این است که مراد از عقل همان قوه تشخیص و ادراک و وادارکننده انسان به نیکی وصلاح وبازدارنده او از شر و فساد می باشد.


در روایتی از وجود مقدّس امام صادق علیه السلام آمده است:


«العقل دلیل المؤمن»[5]عقل راهنمای مومن است


همچنین در روایات زیر عقل وسیله پرستش خدا و بدست آوردن بهشت معرفی شده است:


عن اسحاق بن عمارقال ابوعبدالله(علیه السلام) قال: من کان عاقلا له دین ومن کان له دین دخل الجنه»[6]هر که عاقل است دین دارد کسی که دین دارد به بهشت می رود »


شخصی از امام پرسید عقل چیست؟فرمود آن چیزی است که با آن خداوند عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید. سؤال کرد پس آنچه معاویه داشت چه بود؟ حضرت جواب دادند: آن نیرنگ است، آن شیطنت است آن نمایش عقل را دارد ولی عقل نیست»[7]


در روایت دیگر توضیح داده شده که کیفر وپاداش مردم در روز جزا به مقدار عقل ایشان است


«علی بن ابراهیم عن ابیه عن النوفلی عن السکونی عن الی عبدالله(علیه السلام): قال رسول الله(صلی الله علیه و آله ) قال: «اذا بلغکم عن رجل حسن حال فانظروا فی حسن عقله فانما یجازی بعقله»[8] چون خوبی حال مردمی به شما رسید در خوبی عقلش بنگرید زیرا به میزان عقلش پاداش می یابد


امام علی(علیه السلام) نیز ضمن اینکه عقل را به دو نوع  طبیعی وتجربی تقسیم می کند ،عقل را مایه هدایت و نجات بشر معرفی می کند»[9]


جایگاه و مقام زن از دیدگاه اسلام

یکی از مظاهر و جلوه های جمال و رحمت حق در نظام خلقت زن است که در این نظام همانند هر موجود دیگری از سه جایگاه برخوردار است. جایگاه عام که معلول سنت عام خداوند است که شامل هر موجودی می شود. جایگاه خاص که معلول سنت خاص خداوند است که شامل برخی آفریده ها می شود و جایگاه اخص که معلول سنت اخص خداوند است که مرتبه ویژه ای از موجودات را در بر می گیرد. جایگاه عام او همان تسبیح و تقدیس خداوند در تمام مراتب وجودی به عنوان آفریده خداوند است که مانند همه موجودات مشمول هدایت عام خداوند نیز می شود. جایگاه خاص او همان قدرت به ظهور رساندن و شکوفا کردن قوا و استعدادهای درونی به صورت طبیعی و تکوینی است که بر اساس اراده، اختیار، آگاهی و هدف خاص صورت می پذیرد و جایگاه اخص او همان قدرت تشخیص حق و باطل و پذیرش دین و آراستن نفس به فضائل اخلاقی است. زن در تمام این جایگاه ها همتای مرد است.


بدون تردید ارزش وجودی زن از ارزش وجودی مرد جدا نیست و هر دو طبق آیه قرآن به زیباترین نحو و شایسته ترین شکل آفریده شده اند، «اعطی کلشیٍ خَلقَه ثم هدی؛ خداوند آنچه را که لازمه وجودی آفرینش هرچیزی بود به آن عطا کرده و راه کمال و حرکت را نیز به وی نشان داده است[10]». و هدف از آفرینش زن همچون مرد رسیدن به حقیقت بندگی و تقرب به درگاه خداوند متعال است. همچنین هر کدام از این دو برای رسیدن به کمال خود خلق شده اند نه اینکه اصل کمال مرد باشد و زن تنها ابزاری برای کمال یابی مرد محسوب شود بلکه زن و مرد در کمال همدیگر نقش موثری دارند و مکمل یکدیگرند.


«هن لباس لکم و انتم لباس لهن؛[11] آنان (زنان) پوشش شما هسند و شما پوشش آنهایید» و در آیه دیگر زوجیت را وسیله آرامش در هر یک از زن و مرد معرفی کرده و زن را به عنوان یک همسر، از حد بردگی برای شوهر به سطح شریک کامل زندگی ارتقاء داده می فرماید: و از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید و میانشان دوستی و مهربانی نهاد.[12]


اسلام زن را دارای هویت و شخصیت مستقل و والا می داند و برای او آزادی و اراده و حق زندگی قائل است با ظهور اسلام زن موجودی ارزشمند معرفی شد و با عقاید خرافی عصر جاهلیت مقابله شد و رسم زنده به گور کردن دختران ممنوع اعلام شد. مقام زن در اسلام چنان است که یک سوره قرآن «نساء» نامیده شده و در ده سوره دیگر از قرآن مسائل مربوط به حقوق و منزلت زنان آمده است و به طور کلی آیات الهی زیادی در کرامت و شأن زنان نازل شده است از جمله آیه‌ی 35 سوره‌ی احزاب.[13] در این آیه کریمه زنان و مردان با هم و در برابر یکدیگر ذکر شده به طوری که زنان مانند مردان می توانند به مقام ملکوتی و معنوی برسند و از این طریق مشمول مغفرت الهی و اجر اخروی شوند. مقاماتی چون: مقام اسلام، مقام ایمان، مقام صدق، مقام صبر و پایداری در برابر حوادث، مقام اطاعت و فرمانبرداری، مقام فروتنی و خوف از عظمت و عقاب حق و مقام ضبط نفس و مالکیت بر شهوات.[14] همچنین در راستای تأکید بر بهره مندی زن از انسانیت کامل و صلاحیت روحی و اخلاقی کامل او، احترام زن را واجب فرمود به ویژه بالاترین حد تکریم و احترام را به زن از آن جهت که مادر است اختصاص می دهد.


«ولقد وصینا الانسان بوالدیه احساناً، حملته امر کرها و وضعته کرها»[15] آدمی را به نیکی کردن به پدر و مادر خود سفارش کردیم و مادرش بار او را به دشواری برداشت و به دشواری بر زمین نهاد.


احادیث فراوانی نیز موجود است که نشان دهنده شخصیت و مقام والای زن در نزد پیشوایان دینی است. از رسول خدا نقل شده که فرمود» «انّما النساء شقایق الرجال»[16] زنان همتای مردانند.


در حدیثی دیگر از ایشان آمده است که فرمود « الجنة تحتَ اقدامِ الامَّهات[17]: بهشت زیر پای مادران است[18]» همچنین رسول خدا (ص) در خطبه حجة الوداع که آن را در حضور انبوه مسلمانان و در سال پایانی عمر خویش بیان کردند در مورد زنان فرمودند:


ای مردم، زنان بر شما حقوقی دارند چنانکه شما را بر آنان حقوقی است خدا را نسبت به زنان در نظر دارید و نسبت به آن ها به خیر و نیکی سفارش کنید. [19]


بنابر این روشن شد که از دیدگاه اسلام و در منطق وحی زن موجودی والا و منبعی از سرمایه های معنوی و الهی است به طوری که اگر از تعالیم عالیه اسلامی برای رشد و تربیت خویش بهره گیرد می تواند آنقدر به کمال برسد که خداوند متعال در کتاب آسمانی اش او را خطاب قرار دهد[20] و فرشتگان الهی و جبرئیل به محضرش حاضر شوند و با او صحبت کنند. [21]


مشترکات تکوینی زن و مرد

الف) اشتراک در گوهر انسانی

یکی از مسائل اساسی مطرح در موضوع زنان این است که آیا زن و مرد از یک حقیقت و سرشت واحد برخوردارند یا این که هر یک از گوهری متفاوت شکل گرفتند.


با استناد به قرآن کریم به خوبی می توان دریافت که تفاوتی در ماهیت زن و مرد وجود ندارد بلکه هر دو از یک ریشه و جنس آفریده شدند و در سرشت و سیرت انسانی مشترکند. این گونه نیست که یکی به علت مرد بودن برتر و دیگری به علت زن بودن پست تر باشد بلکه وجه اشتراک این دو انسانیت آن هاست.


- از جمله آیاتی که دلالت بر همسنخی زن و مرد می کند و اشتراک آن ها در حقیقت انسانی را اثبات می کند آیه یکم سوره نساء است:


«ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را نیز از جنس او آفرید»[22]


از ظاهر و سیاق این آیه بر می آید که مراد از « نفس واحده» آدم (ع) و مراد از « زوجها» حوا باشد که پدر و مادر نسل انسان هستند و همه افراد نوع انسان به این دو فرد منتهی می شوند و از حیث حقیقت و ماهیت یک واقعیتند. و ظاهر جمله «و خلق منها زوجها» این است که می خواهد بیان کند که همسر آدم از نوع خود آدم بود و انسانی مثل خود او و همه افراد بشر از دو فرد انسان مثل هم و شبیه به هم نشأت گرفته اند بنابراین حرف «من» نشویه خواهد بود. و این جمله همان نکته را می رساند که آیات دیگری نیز به آن اشاره دارد از جمله :


« و مِن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودةً و رحمه؛[23] و یکی از آیات او این است که از جنس خود شما همسرانی برایتان خلق کرد تا مایه سکونت و آرامش شما باشد و بین شما و همسرانتان مودت و رحمت بر قرار نمود»،


« والله جعل لکم من انفسکم أزواجاً و جعل لکم من أزواجکم بنین و حفدةً؛[24] و خدای تعالی برایتان از خودتان همسرانی خلق کرد، و از آن همسران برایتان فرزندان و نواده ها پدید آورد».


 بنابراین با توجه به آیات قرآن هر گونه ابهامی در این زمینه که همسر آدم از بدن یا دنده چپ آدم خلق شده بر طرف می شود[25].


 آیات دیگری نیز در این همین زمینه وجود دارد که بر وحدت و اشتراک ماهوی زن و مرد تاکید دارد و مرد و زن را نوعی انسان دانسته است؛ یعنی انسان را به دو دسته مردان و زنان تقسیم می کند.


«أیَحسب الانسان ان یترک سدی الم یک نطفة من منی یمنی ثم کان علقة فخلق فسوی فجعل منه الزوجین الذکر و الانثی؛ آیا انسان گمان می کند بی هدف رها می شود آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟ سپس به صورت خون بسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت و از او دو زوج مرد و زن آفرید[26]


«والله خلقکم من تراب ثم من نطفة ثم جعلناکم أزواجا... و خدا [است که] شما را از خاکی آفرید سپس نطفه ای، آنگاه شما را جفت جفت گردانید...[27]» ،


« و خلقناکم ازواجاً: و شما را جفت آفریدیم[28]» ،


در این آیات محور تقسیم انسان است که به دو قسم زن و مرد به طور یکسان تقسیم می شود از آن جا که شرط درستی تقسیم این است که مقسم در همه اقسام وجود داشته باشد. انسانیت باید در هر دو قسم، مرد و زن موجود باشد.


- دسته دومی از آیات در قرآن کریم وجود دارد که به اشتراک زن و مرد در روح اشاره دارد:


روح اعطا شده از جانب حق، تمام حقیقت انسان ها و امتیازی برای آن ها به حساب می آید به طوری که در برخورداری از این امتیاز هیچ صحبتی نشده است. آنکه مشمول این روح شد انسان اعم از زن و مرد بدون هیچ قید دیگری است.


«... و بدأ خلق الانسان من طین. ثم جعل نسله من سلالة من ماء معین. ثم سویه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة قلیلاً ما تشکرون: ... و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد. سپس [تداوم] نسل او را از چکیده آبی پست مقرر فرمود. آنگاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید، و برای شما گوش و دیدگان و دل ها قرار داد. چه اندک سپاس گذارید[29]»


این آیات نشان دهنده این معناست که زن و مرد هر دو دارای روح الهی اند و جنسیت هیچ دخالتی در میزان بهره مندی از روح و حقیقت انسانی ندارد. همین معنا یعنی برخورداری مشترک زن و مرد از روح الهی در آیات 12 – 14 سوره مومنون نیز آمده است.


خلاصه کلام این که طبق آیات الهی زن و مرد از گوهر همانند برخوردارند و نتیجه اشتراک این دو در ماهیت انسانی است که هر آنچه برای انسان به خودی خود ثابت است، برای زن و مرد که در انسانیت مشترکند ثابت می باشد مانند داشتن سرشت مشترک و فطرت خداشناسی، معرفت خیر و شر یا به عبارتی شناخت ارزش ها و ضد ارزش ها با این توضیح که خداوند متعال افعالی را که سبب کمال یا انحطاط انسان اعم از زن و مرد می شود به او الهام کرده است:


« و نفس ما سواها، فألهمها فجورها و تقویها[30]؛ سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد، سپس پلیدکاری و پرهیزکاری اش را به آن الهام کرد.»


اشتراک دیگر زن و مرد در تکریم الهی است. طبق بیان قرآن کریم از میان همه موجودات جهان، نوع انسان مورد احترام و اکرام ویژه ای از طرف خداوند واقع شد و در این جهت تفاوتی بین زن و مرد نیست


«لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا[31]؛ و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر مرکب ها بر نشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آن هارا بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکار دادیم.»


ب) اشتراک در کمال یابی، استعداد ها و امکانات:.

زن و مرد علاوه برداشتن خلقت مساوی، در ارزش ها و کسب کمالات والای انسانی، برابر هستند و در تمامی آیات قرآن هر جا که صحبت از ارزش و کمال الهی است، مرد و زن به طور یکسان خطاب شده اند. به عبارت دیگر در تفکر قرآنی زن همانند مرد، تکامل پذیر است و راه رسیدن به کمالات انسانی و تقرب به خداوند متعال، به طور مساوی برای زنان و مردان باز است لذا صلاحیت زن برای تقرب به خداوند متعال از طریق اطاعت و عبادت و دستیابی به بالاترین مراتب کمال و ارزش هایی مثل ایمان، عمل صالح، تقوی، سبقت در دین کاملاً همانند مرد است. [32] از جمله آیاتی که مشعر به این حقیقت است می­توان به موارد زیر اشاره کرد:


« من عمل صالحاً من ذکر أو انثی و هو مومن فلنحبیَنّه حیاةً طیبه[33]؛ هر که از زن و مرد عمل صالحی انجام دهند، در حالی که ایمان به خدا دارند، پس ما آن ها را به زندگانی پاک زنده خواهیم داشت و پاداششان را بهتر  از آنچه عمل می کردند خواهیم داد.»،


« ...انّ اکرمکم عند الله اتقاکم...؛[34] بدرستی که برترین شما در نزد خداوند با تقواترین شماست.»


خداوند متعال هدف از خلقت انسان را کمال قرار داده و می فرماید: « قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ [35]» این آیه نشانگر هدایت تکوینی هر موجود به سوی کمالش است. اگر قائل شویم به این که انسان در حرکت به سوی کمال دارای دو مظهر مرد و زن است اما یکی کامل و دیگری ناقص است و امکان دستیابی به کمال را ندارد در کنار این مطلب که گفته شد، خالق حکیم از خلقت هر دو یک هدف داشته و علت خلق یکی است. نقض عرض الهی حاص می شود چرا که در این صورت منجر به این می شود که أحسن الخالقین که انسان را در «أاحسن قوام» قرار داده نقصی در کمال او ایجاد کرده باشد.


بنابر این در قرآن کریم از استعداد ها و امکاناتی سخن به میان می آید که جنسیت در هیچ یک از آن ها دخیل نیست بلکه با تعابیر عامی چون انسان، ناس و بنی آدم بیان شده است که به نمونه هایی از آن ها اشاره می شود:


- برخورداری از ابزار درک و شناخت: « و هو الذی أنشَأ لکم السمع و الابصار و الافئدة قلیلاً ما تشکرون؛[36] او کسی است که برای شما گوش، چشم و دل ها آفرید، بسیار کم سپاس می گذارید»


- برخورداری از اراده و اختیار: دستیابی به کمال زمانی ارزشمند است که انسان با اراده و اختیار به آن دست یابد: «انّا هدیناه السبیل امّا شاکراً و امّا کفورا[37]؛ ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد یا ناسپاس»


این آیه نشانگر این مطلب است که انسان در مسیر کمال آزاد است چرا که می تواند آن را بپذیرد یا نپذیرد.


- برخورداری از فطرت الهی که هدایت گر انسان به سوی کمال است:« فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون‏[38]؛ ای رسول رو به سوی آئین پاک آور و از فطرت که خدا انسان را بر آن آفریده است پیروی کن، تغییری در آفرینش خدا نیست، ولی اکثر مردم نمی دانند.»


- برخورداری از امکانات تکوینی: « خَلَق الإنسان، علَّمَهُ البیان[39]»،« خلق لکم ما فی الارض جمیعا[40]»


- برخورداری از امکانات تشریعی مانند فرستادن پیامبران و نزول کتاب: « و اذکروا نعمة الله علیکم إذ جَعَلَ فیکم انبیاء[41]؛ یاد کنید نعمت خدا را بر شما، که در میان شما پیامبرانی قرار داد» این آیات نمونه هایی بود که نشانگر این مطلب است که خداوند امکانات و استعدادهای متعدد برای دستیابی به کمال را برای زن و مرد به طور یکسان قرار داده است بنابر این در مسیر حرکت به سوی حق، طی مراحل کمال و تقرب به بارگاه الهی هیچ تفاوتی بین زن ومرد نیست. هریک از آن دو که عزم و اراده داشته باشد و از این امکانات بهره برداری کند به حقیقت بندگی، قرب الهی و کمال دست می یابد.[42]


بررسی برخی روایات پیرامون عقل زن

روایاتی در زمینه عقل زنان وجود دارد که سبب شده برخی با استناد به آن ها قائل به نقصان عقل زنان شوند که به برخی از آن ها اشاره می شود:


قال رسول الله (ص):« ما رأیت من ضعیفات الدین و ناقصات العقول اسلب لذی لب منکن[43]؛ رسول خدا (ص) فرمود: هرگز ندیدم یک عنصری سست ایمان و کم خرد بتواند یک انسان با شعور را بفریبد آن گونه که برخی از زنان سست ایمان و کم خرد آنان را تحت تأثیر قرار داده و به رفتاری بی خردانه وا می دارند».


قال امیر المومنین (ع):« عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم[44]؛ خرد زنان در زیبایی آنان است و زیبایی مردان در خرد آن هاست»


قال امیر المومنین (ع):« بعد حرب الجمل فی ذم النساء: معاشر الناس ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول و ... [45]؛ امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: ای مردم! ایمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ایشان ناتمام....»


قال امیر المومنین (ع): «معاشر النساء خلقتن ناقصات العقول فاحترزن من الغلط فی الشهادات ... ؛ ای زنان! شما ناقص العقل آفریده شده اید از خطای در شهادت پروا کنید»[46]


با توجه به مطالب و آیاتی که در بخش های قبلی اشاره شد و اثبات همگونی گوهر و کمال و استعداد ها در زن و مرد، به نظر می­رسد بر فرض پذیرش سند این روایات باید دید به طور کلی منظور از نقصان عقل در زنان چه می­تواند باشد. در این راستا دیدگاه های مختلفی بیان شده است که به آنها اشاره ای خواهیم داشت و در پایان به توضیح دیدگاه مختار خواهیم پرداخت.


تبیین های مختلف از مدلول روایات

تبیین اول: ضعف عقل اکتسابی (تجربی)

یکی از رایج ترین دیدگاه ها این است که مقصود از نقص عقل زنان، نقص در عقل تجربی یا اکتسابی اجتماعی است. عقل تجربی یا اکتسابی نیرویی است که در درون انسان ها وجود دارد و معیار و ملاک آدمیت، تکلیف و مسئولیت پذیری آنهاست و برخورداری انسان ها از آن در قالب مشخصی نیست و قابل افزایش و کاهش است و عوامل خارجی در بروز و ظهور آن موثر است. لذا ضعف زنان از حیث عقل تجربی در نحوه مدیریت، در مسائل سیاسی، اقتصادی، علمی و تجربی است که این هم به اقتضای وظیفه ی اصلی زنان یعنی تولید و پرورش نسل و محدود بودن فرصت تجربه اندوزی، بین مردو زن ایجاد شده است. و این تفاوت اصلا مربوط به ذات و طبیعت نیست بلکه به دلیل تقسیم کار اولیه و تاریخی که بین زن و مرد صورت گرفت و بر اساس آن زن در خانه قرار گرفت و مرد در دایره وسیع تری در اجتماع مشغول به فعالیت شد، این تفاوت بین آن ها ایجاد شده است. پس زنان در آن عقلی که موجب تقرب الی الله است و از آن تعبیر به «ما عبد به الرحمن و اکتسب به  الجنان» می کنند ضعف و نقصی ندارند.


نقد:


اولاً: اینگونه تبیین با لحن و سیاق برخی روایات مانند « خلقتن ناقصات العقول؛ زنان ناقص العقل خلق شده اند» سازگاری ندارد به عبارت دیگر این تعبیر که می گوید زنان اینگونه خلق شدند با عقل تجربی سازگاری ندارد.


ثانیاً: با توجه به اینکه شرع تأکید فراوان بر رشد و تکامل انسان دارد و بین فعالیت های حیاتی انسان و تکامل بشر ارتباط بر قرار کرده چنین توجیهی قابل قبول نیست.


ثالثاً: بر اساس این توجیه منشأ و معیار تقسیم کار اولیه که زمینه پرورش عقل تجربی مردان را فراهم آورد نمی تواند چیزی جز طبیعت و استعدادهای ذاتی زن و مرد باشد پس ضعف عقل تجربی زنان نمی تواند صرفاً امری اکتسابی باشد که طبیعت در آن هیچ تأثیری نداشته است.


 تبیین دوم: ضعف عقل نظری

عده ای دیگر معتقدند که منظور از ضعف و نقص عقل زنان در مقایسه با مردان، عقل نظری است نه عملی و این عقل عملی است که به کمال و صعود انسان، درک حقایق حیات و اراده خیر مربوط می شود و ضعف در عقل نظری، نقص ارزشی محسوب نمی شود.


عقل نظری آن عقلی است که تنهامربوط به حوزه نظر است و ارتباطی به عمل ندارد و فعالیت های عقل نظری هرگز تکفل بیان واقعیت و ارزش هدف ها نیستند که روشن ترین مصداق عقل نظری، علم منطق است اما عقل عملی مدرک علومی است که مربوط به حوزه عمل می شود و این نوع عقل است که نیروهای درونی بشر مانند عقل نظری، وجدان ، اراده و نظر را هماهنگ می کند و از همه آن ها برای وصول به واقعیات بهره می گیرد.


نقد:


این تبیین با سایر معارف دین هماهنگ نیست. چرا که این دیدگاه با دعوت عام قرآن به هدف زندگی، صراط مستقیم و حیات طیبه سازگاری ندارد. زنی که در عقل نظری نقص داشته باشد و در نتیجه آن قدرت درک هدف و ارزش ها را نداشته باشد چطوری می تواند به طور مشترک با مرد مخاطب دعوت عام الهی قرار گیرد علاوه بر اینکه در تاریخ هستند زنانی که با برگزیدن هدف عالی به والاترین درجات راه یافتند.


تبیین سوم: محدود بودن دلالت روایات

عده ای بر این باورند که این گونه سخنان بیانگر یک قضیه حقیقیه نیست تا بر جنس زنان دلالت کند بلکه یک قضیه یا خارجیه است که ناظر به فرد خاص و عملکرد او در مقابل یک جریان است و یا بیان گر واقعیت عمومی زنان آن عصر است نه اینکه حکایت از حقیقت خلقت زنان باشد.


نقد:


این توجیه با عمومیت و اطلاق روایات به ویژه روایت امام علی (ع) « معاشر النساء ... نواقص العقول» سازگاری ندارد چرا که « ال» در واژه « النساء» الف و لام استغراق است و حتی تحلیل هایی که در ادامه روایت آمده مثل نصف بودن سهم ارث و ... در مورد عموم زنان صادق و از ویژگی های همه آنان محسوب شده و به فرد خاصی اختصاص ندارد.


تبیین چهارم: نظر برگزیده

 مقصود از نقصان عقل در زنان، نقصان در تعقل و بکارگیری آن است نه اینکه عقل به عنوان یک نیروی درونی در زنان نقصان داشته باشد و آن هم به این علت است که عواطف و احساسات در زنان از قوت بیشتری برخوردار است تا مردان. و این قوت عواطف نیز نقص محسوب نمی شود چرا که این شدت عواطف در کنار داشتن عقل کامل یک موهبتی از جانب پروردگار برای زنان به تناسب نقش های آنان در جهان هستی به ویژه نقش مادری است. به عبارتی دیگر شرط اول تعقل و تفکر کامل و درست، تسلط بر خویش و مهار عواطف و احساسات می باشد و از آن جا که حوزه ادراک انسان ها از شدت و ضعف عواطف و انفعالات انسانی تأثیر پذیر است، هرچه عواطف شدیدتر و قوی تر باشد تأثیر و تأثر ادراک و عاطفه بیشتر و از تأثر تعقل کاسته خواهد شد. یعنی در واقع عواطف و احساسات به عنوان مانعی برای تعقل کامل محسوب می شوند؛  لذا از آن جا که مردان از عواطف کمتری برخوردارند، مانع برای بروز و قوت تعقل در آن ها کمتر، در نتیجه اقتضای تعقل در آن ها بیشتر می شود. پس قوت تعقل در مردان به خاطر قوت خود آن ها نیست بلکه به خاطر ضعف عواطف (موانع تعقل) در آن هاست.


از این رو همان طور که گفته شد با آن که مرد و زن در خلقت، از یک گوهر انسانی برخوردارند و در زمینه استعدادهای مختلف از جمله استعداد عقلانی مساوی اند، شدت عاطفه در زنان زمینه ظهور و شکوفایی عقل در آن ها را محدود ساخته و در عوض ضعف عاطفه در مردان قدرت تعقل در آن ها را افزوده است[47].


نتیجه‌ی بحث

بنابر آنچه گفته شد، روشن گردید که بسیاری از آیات قرآن کریم شاهد این مطالبند که زن و مرد دو جلوه از نوع بشر هستند و در اصل خلقت یکسان آفریده شده اند و هیچ گونه امتیازی از لحاظ تکوین نسبت به یکدیگر ندارند و هر دو به واسطه استعداد ها و امکانات تشریعی و تکوینی عطا شده از جانب پروردگار می توانند در مسیر تکامل گام بردارند.


و از جمله این استعداد­ها استعداد عقلانی است که به طور یکسان زن و مرد از آن برخوردارند و آنچه که در این میان سبب تفاوت در این زمینه شده، میزان تعقل یا بکارگیری این قوه است که آن هم به دلیل شدت عواطف و احساسات در زنان است که به صورت مانع برای مقتضی تعقل محسوب شده و از میزان آن می کاهد البته این ویژگی نیز نقص محسوب نشده بلکه با وظایف تکوینی زنان تناسب دارد.

اختلالات روانپزشکی زنان

مقدمه

زنان نیمی از جامعه ما را تشکیل می دهند. وجود آنها اهمیت اساسی در ثبات نظام خانواده (از لحاظ مدیریت و تربیت فرزندان) و نظام اجتماعی (در مدیریت و احراز پستهای حساس، افزایش میزان اشتغال و تحصیل در دانشگاهها) دارد. مرد و زن، انسان کاملی هستند که خدا اراده کرد کنار هم زوجی را تشکیل داده، به تکمیل ابعاد شخصیتی خویش پرداخته و به یکدیگر آرامش بخشند. از دیدگاه اسلام، بر اساس آیه یکم سوره نساء، «مرد و زن در اصل خلقت، برابرند و در آفرینش بر یکدیگر برتری ندارند.» اما تفاوتهای جسمانی و فطری به طور طبیعی بین آنها وجود دارد که بر ابعاد روحی ـ روانی آنها تأثیر می گذارد. زنان نیز نابسامانی های ناشی از فشارهای روانی، اجتماعی و شغلی را مانند مردان تجربه می کنند. تفاوتهایی بر اساس شرایط اجتماعی، باورهای فرهنگی، آداب و سنن و ویژگی های جسمانی (هورمونی و غدد مثل تیروئید) بین زنان و مردان دیده می شود. نیز نقش اساسی که زنان در باروری و زایمان، سپس نگهداری و تربیت فرزندان به عهده دارند، و دوران میانسالی و سپس یائسگی که شاید خزان دوران شکوفایی و زنانگی آنها به شمار می رود. امروزه زنان به شناخت بیشتری از حق و حقوق خود نایل آمده، با تحصیل در دانشگاهها، روی آوردن به مشاغل دولتی یا خوداشتغالی، زمینه های بهتر باور خویشتن و شناخت رسالت و نقش خود در خانواده و اجتماع، برای آنها فراهم آمده است. این وضع سبب بروز تضادهایی با مردان (در خانه یا محیط کار و جامعه) گشته و هنوز بسیاری چنین نقشهایی را از زنان نمی پذیرند و با حق و حقوق آنها آشنایی ندارند. طبیعتا معضلاتی چون طلاق، دختران فراری و افسردگی بین زنان بیشتر بروز می کند.


تفاوتهای کلی

خصوصیات جسمی زنان مثل سیکل ماهیانه، دوران بارداری، زایمان، مسایل غددی و شرایط محیطی، در آنها منجر به تغییرات روانی (بیشتر از لحاظ خُلق و خو) گشته و بر کارکرد آنها تأثیر می گذارد. در برخی از محیطهای کاری چندان راغب به استخدام یا به کارگیری نیروهای زن نمی باشند به علت اینکه تصور می شود کارکرد ضعیف تری دارند. اثر اختلالات اساسی روانپزشکی از لحاظ معیارهای تشخیصی بین زنان و مردان یکسان است، ولی برخی تفاوتهای آماری از لحاظ شیوع و بروز وجود دارد. اختلال افسردگی اساسی در زنان دو برابر مردان دیده می شود. 25 ـ 15% زنان حداقل یک بار در طول عمر به آن مبتلا می شوند.


در زنان حالتی به نام «درماندگی آموخته شده» دیده می شود که ناشی از نقش پذیری دختر از خانواده خویش است. انتظاری که خانواده و اطرافیان از کودک پسر دارند تا دختر، تفاوت دارد. اصولاً پسران و مردان قادر به برون ریزی عواطف و خشم خود می باشند ولی دختران از آن منع می شوند (به خصوص در جامعه ما). مردان از قدرت ابراز وجود بیشتری برخوردار می باشند.


مردان سه برابر بیشتر از زنان خودکشی می کنند (که منجر به مرگ می شود) در حالی که زنان چهار بار بیشتر اقدام به خودکشی می کنند اما امکان دارد خودکشی آنها جدی نباشد و جهت جلب توجه صورت پذیرد. اختلالاتی از جمله اضطراب، ترسها و وسواس بین زنان و مردان با تفاوتهای اندکی دیده می شود.


بیماری اسکیزوفرنی (که شخص دچار اختلال در ارزیابی واقعیت می شود)، از لحاظ آماری در دو جنس برابر است. در اختلال بی اشتهایی روانی، 95% از مبتلایان را زنان تشکیل می دهند که بیشتر به علت اختلال در درک تصویر بدن، به خاطر توجه مفرطی که خانمها روی اندام و وزن خود دارند، پدیدار می شود.


سوء رفتار و همسرآزاری، پدیده نسبتا شایعی است، به خصوص در خانواده هایی که دچار سوء مصرف مواد هستند و فقر اقتصادی، مشکلات فرهنگی و بین فردی، در آنها دیده می شود. شوهران چنین زنانی، اغلب کم حوصله و پرخاشگر می باشند که آن را نسبت به همسر خود فرافکنی می کنند.


25 ـ 15% زنان حامله در حین حاملگی مورد آزار جسمی قرار می گیرند. این رفتارها باعث ایجاد احساس بی ارزشی، افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس در زنان می گردد که خانواده درمانی و درمان زناشویی برای برخورد با آن لازم است. تجاوز به عنف اغلب توسط آزارگران جنسی رخ می دهد و ممکن است در هر رده سنی اتفاق افتد. گاه آزارهای جنسی در جامعه دیده می شود. زنی که مورد تعرض قرار گرفته ممکن است دچار شرم، سردرگمی، ترس، خشم و افسردگی شود، که اقدامات لازم از جمله حمایت از او و گروه درمانی لازم است.


برخی اختلالات جنسی مثل بیزاری و کاهش میل جنسی، در زنان مانند مردان دیده می شود. اکثرا این مشکلات ناشی از تعارضات و مشکلات بین زوجین است که درمان زناشویی را می طلبد. البته درمانهای جسمانی در این موارد نباید از مد نظر دور شود.


اختلالات چرخه عادت ماهانه

و بلوغ


سیکل ماهیانه اکثرا بین سنین 14 ـ 11 سالگی در دختران، شروع می شود. اغلب دختران اطلاعاتی در این خصوص از دوستان، مادر یا خواهر خود کسب کرده اند. نگرش دختران به این چرخه با میزان آمادگی آنان برای رویارویی با این تغییر بدنی، بستگی دارد. تغییرات غدد (هیپوتالاموس، هیپوفیز و تخمدانها) هورمونهای استروژن و پروژسترون، تغییراتی در خلق و خوی آنها به جای می گذارد.


یکی از اختلالات مهم به نام «اختلال ملال پیش قاعدگی» (PMS) روی می دهد که تقریبا در یک هفته قبل از شروع قاعدگی هر ماهه، رخ می دهد. حدود 40% زنان لااقل علایم خفیفی از آن را دارا هستند و 10 ـ 2% واجد معیارهای تشخیصی کامل آن هستند. پیشامد این وضع، شامل علایمی است از قبیل: خُلق افسرده، احساس ناامیدی، اضطراب و تنش، خشم، تعارضات بین فردی، کاهش تمرکز، تغییرات خواب و اشتها، خستگی و علایم جسمی مثل تورم سینه، سردرد و درد مفاصل. این علایم ممکن است مخل کار یا تحصیل یا فعالیتهای اجتماعی و رابطه با دیگران شود. در صورت عدم درمان به موقع ممکن است شدت اختلال بیشتر شود. درمانهای متعددی برای اختلال پیشنهاد شده، از جمله: حمایت از بیمار در برابر بیماری و عواقب ناشی از آن، روان درمانی جهت کاهش تنش بیماری، ورزش، رژیم غذایی، اجتناب از نمک، کافئین، سیگار، مصرف ویتامینها از قبیل A، E، 6B، مواد معدنی (کلسیم و منیزیوم) درمانهای دارویی مثل مکملهای هورمونی، داروهای ضد افسردگی و آرام بخش.


در حاملگی، زنان دچار تغییرات زیستی و روانشناختی بارزی می شوند. نگرش آنان نسبت به حاملگی بازتاب اعتقادات آنهاست. گاهی احساس خودشکوفایی دارند و گاه دچار ترس و اضطراب از عدم کفایت خود برای نقش مادری می شوند. دلبستگی روانی به جنین در رحم آغاز می گردد، اکثر مردها نسبت به حاملگی همسر خود، واکنش مثبتی دارند. بسیاری از اختلالات روانپزشکی در این دوران، کاهش می یابد و از لحاظ مصرف داروها در دوران حاملگی و شیردهی احتیاطهای زیادی باید صورت گیرد.


باید به «نازایی» نیز توجه داشت که مشکلاتی از قبیل: ناهماهنگی زناشویی، تعارضات هیجانی، احساس شوک و ناباوری و درماندگی و کاهش میل جنسی در دو طرف به وجود می آورد و لازم است زوجین از این لحاظ تحت حمایت و روان درمانی قرار گیرند.


اختلالات روانپزشکی پس از

زایمان


طبق آمار، در اولین ماه پس از زایمان، زنان در معرض بالاترین احتمال برای بستری شدن در بیمارستان روانی قرار دارند که تغییرات هورمونی، مسایل روانی ـ اجتماعی مثل تصویر ذهنی که مادر از بچه دارد، حمایت ناکافی خانوادگی، مشکلات


زناشویی مثل عدم تحمل محرومیت باعث بروز آنها می شود.


احتمال ابتلا به اختلالات روانی پس از زایمان اول، بیشتر وجود دارد. نیز آنهایی که تاریخچه قبلی ابتلا به اختلالات خلقی دارند یا در فامیل آنها چنین سابقه ای وجود دارد از لحاظ بروز، تفاوتی بین خانمهای شیرده و آنهایی که به نوزاد خود شیر نمی دهند وجود ندارد. از دست دادن نوزاد پس از زایمان نیز می تواند سبب بروز افسردگی و اختلال در رفتار مادر شود.


یکی از اختلالات پس از زایمان، اندوه پس از زایمان (blue) (غم مادری) خوانده می شود که در 50% زنان رخ می دهد. اما چند روز بیشتر طول نمی کشد. از مشخصه های آن گریه کردن، خستگی، اضطراب و بی خوابی می باشد که ندرتا به سمت اختلالات شدیدتر پیشرفت می کند.


اختلال افسردگی پس از زایمان، به طور تدریجی پس از هفته دوم یا سوم، شروع می شود و در طی چند هفته یا ماه، ثابت مانده یا بهبود می یابد. میزان بروز آن 15 ـ 10% و ممکن است 9 ـ 6 ماه طول بکشد. این افسردگی موجب اختلال عملکرد مادر می شود و در توانایی او برای مراقبت از شیرخوار، ایجاد مشکل می کند. بهتر است همانند سایر موارد افسردگی، درمان دارویی و روان درمانی صورت پذیرد.


اختلال سایکدز یا اختلال در ارزیابی واقعیت پس از زایمان یکی از خطیرترین اختلالات روانپزشکی است که میزان بروز آن10001 زایمان است. معمولاً اختلالات خلقی مانند دو قطبی و افسردگی در خانواده آنها وجود دارد و آنها سپس دچار می شوند. از خطرناک ترین عواقب آن نوزادکشی (4%) و خودکشی (5%) می باشد. مادر ممکن است نسبت به شوهر، نزدیکان یا خودش دچار توهمات و هذیانهای گزنده شده، حتی منجر به خودکشی گردد. معمولاً این اختلال در عرض چند روز پس از زایمان شروع شده به طور متوسط 3 ـ 2 هفته طول می کشد. کندذهنی، بی خوابی، اغتشاش شعور، بی ربط گویی و عدم علاقه به فرزند جزو آن است. بایستی مشکلات جسمانی مانند کم کاری تیروئید و بیماری کوشینگ درمان شود.


اگر حمایت خانواده خوب باشد و درمان مناسب صورت گیرد، پیش آگهی آن خوب است. در عین حال بایستی تهدیدات زائو را جدی گرفته، از او مراقبت به عمل آید. اصلاح عوامل محیطی و روان درمانی نیز توصیه می شود. در دوران حاد مصرف داروهای خلقی و ضد سایکدز، لازم است و احتمال عود در زایمانهای بعدی وجود دارد.


در «یائسگی» در سنین پیری، دچار بیماریهایی از قبیل: فشارخون، میگرن و آرتروز می شوند. به نظر می رسد زنان در مقایسه با مردان طول عمر بیشتری دارند. با بروز یائسگی و پایان دوران بارداری، احساساتی از قبیل: تغییر شکل، احساس بی ارزشی، افسردگی و اضطراب بروز می کند، نیز علایم جسمانی مثل پوکی استخوان و کاهش میل جنسی. حمایت مناسب از فرد، به خصوص حمایت خانواده و همسر، روان درمانی و تجویز داروهای مناسب، تغذیه و ورزش، انجام کارهای هنری، برگزاری نشستهای خانوادگی و مسافرتهای تفریحی، سودمند است.

بهداشت روان در زنان، مربوط به چه مسائلی است؟

برخی اختلالات روانی در زنان شایع تر است. دلایل این تفاوت های جنسیتی و همینطور چگونگی داشتن احساس خوب و محافظت از خود را بدانید .

اگر شما زنی هستید که تجربه افسردگی، اضطراب، و یا اختلالات دیگر سلامت روان را داشته اید بدانید تنها نبوده اید  

بر اساس یک نظرسنجی که اخیرا در آمریکا صورت گرفت ۲۹ میلیون زن آمریکایی، یا حدود ۲۳ درصد از جمعیت زنان، یک اختلال مرتبط با سلامت روانی قابل تشخیص را در سال گذشته تجربه کرده اند. با توجه به اینکه این آمار فقط از موارد گزارش شده بوده وممکن است میلیون ها موارد دیگربوده که برای درمان مراجعه نکرده اند و در نتیجه گزارش نشده است.


 سلامت روان: مسائل سلامت زنان

برخی از شرایط سلامت روانی بیشتر در زنان رخ می دهد و می تواند نقش مهمی در وضعیت سلامت کلی یک زن را بازی کند.

در حالی که مردان میزان بالاتری از اوتیسم، اسکیزوفرنی ، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اعتیاد به الکل را نشان می دهند  مشکلات شایع تر روانی در زنان تر شامل تجربه

• افسردگی:زنان دو برابر بیشتر از مردان(  ۱۲درصد از زنان در مقایسه با ۶ درصد از مردان) به افسردگی مبتلا می شوند.

• اضطراب و ترس های خاص: اگر چه مردان و زنان به طور مساوی توسط چنین شرایطی از سلامت روانی به عنوان اختلال وسواس و هراس اجتماعی تحت تاثیر قرارمی گیرند اما در کل زنان دو برابر بیشتر از مردان به اختلال ترس، اضطراب و ترس های خاص دچار می شوند .

• سندرم استرس پس از سانحه (PTSD) :تثبیت حالات فردی بیمار در زنان احتمال ابتلا به PTSD  بعد از یک رویداد آسیب زا حدود دو برابر بیشتر است.

• اقدام به خودکشی.:مردان ۴ برابر بیشتر از زنان در اقدامات خودکشی ی میرند اما نرخ  تلاش برای خودکشی زنان دو یا سه بار بیشتر از مردان است.

• اختلالات اشته:. حداقل ۸۵ درصد زنان از اختلالات بی اشتهایی و ۶۵ درصد از اختلالات پرخوری رنج می برند


سلامت روان: علائم متفاوت زنان

حتی زمانی که در مردان و زنان یک تشخیص مشترک در زمینه مشکلات روانی داده می شود ،ممکن است علائم و در نتیجه درمان متفاوتی داشته باشند .

به عنوان مثال، یک مرد که افسرده است به احتمال زیاد مشکلات شغلی پیدا می کند در حالی که یک زن  افسرده بیشتر احتمال دارد علائم جسمی، مانند خستگی و یا اختلالات اشتها و خواب داشته باشد. بر خلاف همتایان مرد افسرده، زنان در عرض چند سال بعد از شروع افسردگی تمایل بیشتری به سوء استفاده از الکل دارند و با احتمال بیشتری به استفاده از رسانه های مذهبی و عاطفی برای جبران علائم افسردگی روی می آورند مردان در چنین مواقعی اغلب از طریق ورزش و سرگرمی به مبارزه به افسردگی می پردازند

زنان مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب دچار افسردگی و اختلال تفکر می شوند، در حالی که مردان مبتلا به اسکیزوفرنی احتمال بیشتری برای تبدیل شدن به یک فرد بی تفاوت و جامعه گریز دارند  زنان مبتلا به اسکیزوفرنی معمولا پاسخ سریعتری به داروهای ضد جنون داده و نیاز به مراقبت شخصی کمتری دارند.همچنین  زنان مبتلا به اسکیزوفرنی علائم رفتاری بیشتری را نشان می دهند که می تواند روند تشخیصی را پیچیده کرده و در نتیجه برای بیمار علاوه بر داروهای ضد روان پریشی نیاز به دارو های تثبیت کننده حالات نیز باشد .


سلامت روان: چرا تفاوتهای جنسیتی وجود دارد؟

آنچه که در مغز و بدن زنان سبب افتراق این پاسخ ها به بیماری های روانی می شود چیست  :

• تأثیرات بیولوژیکی. نوسانات هورمونی زنان نقش مهمی در خلق و خو و افسردگی بازی می کند. هورمون استروژن می تواند اثرات مثبت در مغزایجاد کند  زنان مبتلا به اسکیزوفرنی در مراحل خاصی از چرخه قاعدگی خود از علایم شدید عصبی در مغزشان کاسته شده و سبب حفظ ساختار سلول مغز می شود  و از آن ها در  برابر برخی از جنبه های آلزایمر محافظت می کند. از سویی دیگر، زنان تمایل به تولید کمتر هورمون  سروتونین که یک  تثبیت کننده حالات است دارند  و سنتز آن در زنان آرام تر از  مردان صورت می گیرد که این امر ممکن است دلیل نرخ بالاتری از افسردگی در زنان باشد همچنین  آرایش ژنتیکی یک زن نیز به ایفای نقش در توسعه چنین اختلالات عصبی آلزایمر می پردازد

• تاثیرات اجتماعی و فرهنگی است. با وجود پیشرفت در برابری جنسیتی، زنان هنوز  هم  هنگامی که به قدرت اجتماعی و اقتصادی، می رسند با چالش هایی از قبیل وضعیت، موقعیت، و وابستگی مواجه هستند  که این مسئله می تواند منجر به افسردگی و سایر اختلالات روانی شود زنان هنوز مراقبان اولیه برای کودکان هستند، و همچنین تخمین زده می شود که ۸۰ درصد آن ها از سالمندان خود نیز مراقبت می کنند ، که این کار ها  استرس را به زندگی یک زن می افزاید .

دختران تمایل بیشتری به نارضایتی از بدن خود دارند بخصوص در زمان بلوغ،که  این حالت نیز یک واکنش است به افسردگی. همچنین دختران از نظر جنسی بیشتر از پسران مورد آزار قرار گرفته و به یک پنجم زنان تجاوز یا اقدام به تجاوز به عنف شده است  که می تواند به افسردگی و اختلال و هراس منجر شود.

• تاثیرات رفتاری. برخی معتقدند که زنان نسبت به مردان بیشتر مستعد اختلالات سلامت روان هستند و پزشکان بیشتر در معرض تشخیص یک زن با افسردگی برای درمان بیماری با داروهای تغییر خلق و خویی می باشند زنان با احتمال بیشتری نگرانی های بهداشت روان خود را با  یک پزشک عمومی در میان می گذارند، در حالی که مردان تمایل به بحث در مورد آنها با یک متخصص سلامت روان دارند. با این حال، گاهی اوقات زنان از ترس خشونت فیزیکی و سوء استفاده مشکلات سلامت روان خود را مطرح نمی کنند و گزارش نمی دهند .

 

سلامت روان: تحقیقات در حال انجام

در حالی که تفاوت بین مردان و زنان، همیشه در تحقیقات سلامت روان وجود داشته ، در سال های اخیر الزامات دولت ها ،موسسات بهداشتی را برای پاسخ به نیاز به تحقیقات سلامت روان خاص در زنان تشویق کرده است. سازمان های خصوصی نیز در این زمینه  به تحقیق در مورد مسائل مربوط به سلامت روان زنان به طور جداگانه پرداخته اند.

. برای مثال، محققان در مرکز تحقیقات سلامت زنان در دانشگاه ییل در نیوهیون، در حال مطالعه در مورد مسائل مربوط به بهداشت روانی زنان، از جمله:

• تفاوت در رشد مغز که ممکن است دیدگاه های خاصی را در درمان و پیشگیری از افسردگی و اختلال دوقطبی ارائه دهد.

• فرایندهای خلق و خوی و حافظه در زنان که ممکن است آنان را برای آ برای ترک سیگار با مشکل مواجه کند .

• اثرات استروژن بر حافظه، رفتار، شناخت و احساسات، و به ویژه اثرات ان بر روی افزایش نرخ ابتلا به PTSD و افسردگی

• ژنتیک خاص در زنان که ممکن است آن ها را در اعتیاد به الکل کمک کند

با تحقیقات بیشتر و درک بیشتری از مسائل مربوط به سلامت روان زنان ، کارشناسان امیدوارند که با درمان های هدفمند نتایج بهتر و مثبت تری برای سلامت روان زنان به ارمغان آورند.

مهم ترین تفاوت زنان و مردان از دید روانشناسی

یکی از شگفتی های آفرینش، وجود تفاوت ها بین زنان و مردان است. بیولوژیست ها و پژوهش گران، پس از بررسی و تحقیق های متعدد، به این نتیجه دست یافتند که رفتارهای ذهنی و فکری زنان و مردان در پاره ای از صفت های اصلی به صورت ذاتی، با هم فرق داشته و تحت تاثیر جنسیت، به گونه ای متفاوت از یکدیگر، عمل می کنند.

بخشی از تفاوت های مردان و زنان را به صورت زیر می توان عنوان نمود:

1- دیدگاه زنان و مردان نسبت به مسائل زناشویی کاملا متفاوت است

حتما شنیده اید که رابطه زناشویی در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی که در مردها، بیشتر جنبه های فیزیولوژیک دارد. این شاید مهم ترین تفاوت زن و مرد باشد که خیلی وقت ها در زندگی مشترک نادیده می ماند و دلخوری هایی را به وجود می آورد.


2 - زنان تشریفات را دوست دارند.

مردان کمتر تشریفاتی هستند.


3 - استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارد

مردها می خواهند که در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل کنند. مخالفت همسر یا عدم توجه او به این نکته، می تواند مشکلات و موانعی در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور می کند که به احساس استقلالش، لطمه خورده است.


4 - زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بینش و شهود از خود نشان می دهند.


مردان، هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند.


5 - زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند

اگر زن حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده می شود و واکنش های عاطفی شدید نشان می دهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام می گذارد، بی وقفه به آنها توجه دارد و سلامت، شادابی، عقاید و حتی تغییرات او برایش مهم است.


6 - زنان نفوذ همسران خود را راحت تر می پذیرند.


مردان در مقابل نفوذ زنان از خود مقاومت نشان می دهند.


7 - مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است

تقریبا در تمام فرهنگ ها مرد به عنوان قدرت اول خانواده شناخته شده است. مردها می خواهند هسته و ستون اصلی خانواده باشند و در خانواده هایی که زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیم می گیرد، معمولاً مشکلات زیادی مشاهده می شود که سرکوب شدن اعتماد به نفس مرد را می توان یکی از این ناراحتی ها دانست. البته این که مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست که مرد، در یک نقش دیکتاتوری ظاهر شود بلکه منظور از این مسئله مدیریتی است که باید بر عهده مرد قرار بگیرد.


 ویژگی های زنان و مردان


مهم ترین تفاوت زن و مرد تفاوت در دیدگاه آنها نسبت به مسائل زناشویی است


 


8 - ترس زنان بیشتر است تا خشم شان.


مردان بیشتر از این که بترسند، خشمگین می شوند.


9 - صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است

زن ها با دور هم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل وتخلیه می کنند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد کرد.


10- زنان تحمل بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند تا رنج روحی.مردان در برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند.


11- نگاه مردان به مسائل، کلی تر است

مردها معمولاً وارد جزئیات و نکات ظریف نمی شوند، در حالی که زن ها به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولا این خصوصیات زن و مرد، موجب می شود زن تصور کند مرد در باره بسیاری از مسائل بی دقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند که همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، درگیر و مشغول می کند.


12 - زنان سعی دارند فرزندانشان، همواره راضی و راحت باشند.

مردان، فرزندانشان را برای استقلال، مقابله با خطر و سختی ها آماده می سازند.۷ جذابیت های جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد


13 - جذابیت های جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد

مردها بیش از زن ها تحت تأثیر جذابیت های جسمی و آراستگی زن قرار می گیرند که این نیز یکی دیگر از تفاوت های مهم آنهاست.


14 - مادر، همه فرزندان خود را به طور تقریبی یکسان دوست دارد؛ مهر و محبت او مشروط به اطاعت و بروز استعداد نیست.

پدران، فرزندانی را که از آنان حرف شنوی داشته و در امر تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیشتر دوست دارند.


15 - زن ها عاطفی تر از مردها هستند

یکی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زن ها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و ... را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه کند، وقتی با شوهری روبه رو می شود که نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشکار است، پیش از هر چیز فکر می کند که همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است.


16 -  زنان در انتخاب همسر، مسایل بسیاری از جمله: وضع مالی، آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی و ... را در نظر می گیرند.


مردان سریع تر و راحت تر از زنان، درصدد ازدواج با همسر مورد علاقه شان برمی آیند.


17 - در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبی قابل رویت است.

مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود.


18 - زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند.

مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند.


 مقایسه خصوصیات زنان و مردان


وجود تفاوت ها در زن و مرد باعث کامل شدن آنها میشود


 


از مقایسه خصوصیات و ویژگی های زنان و مردان، می توان نتیجه های زیر را به دست آورد:

1 - زنان و مردان، مکمل یکدیگر هستند؛ ویژگی مردان، کمبودهای زنان و ویژگی های زنان، کمبودهای مردان را تکمیل می کند.


2 - وقتی زن و مرد تفاوت های یکدیگر را بدانند و آنها را بپذیرند، ارتباط قوی و موثری بین آنان برقرار می شود و عشق، فرصت شکوفایی پیدا می کند. 


3 - یکی از علت های اصلی ستیزه ها و کشمکش های دائمی، عذاب آور و جان فرسا بین زن و شوهرها، این است که مردان، زنان را با "ویژگی های خود" ارزیابی می کنند و زنان، مردان را با "مقیاس خود" می سنجند. سنجش مایعات با متر و منسوجات با لیتر، همان قدر صحیح است که مردان و زنان، خصوصیات خود را با یکدیگر مقایسه کرده و به سنجش و ارزیابی هم بپردازند. 


4 - زنان در برخورد با مسایل و مشکلات، به جزئیات، توجه بیشتری داشته و احساسی تر عمل می کنند، ولی مردان در مقابله با مشکلات و مسایل، کلی نگری کرده و منطقی تر عمل می کنند.


5 - در قیاس بین ویژگی های زنان و مردان، نبایستی فکر کنیم که خصوصیات مردان، از خصوصیات زنان بهتر است و یا برعکس.ممکن است هرکدام دریک ویژگی برتر باشد و در ویژگی دیگر اینطور نباشد.